بحران آب و ضرورت تدوین گفتمان عمومی

مدیریت مصرف پایدار آب در وضعیت بحرانی ایران ضروری است و در این زمینه باید از نگرش‌ها و نیات رفتاری مردم نسبت به صرفه جویی آب اطلاع پیدا کرد تا سیاست‌ها و راهبردهایی نظیر تدوین برنامه جامع آموزشی و اطلاع‌رسانی که نگرش و رفتار مردم را به سمت صرفه جویی آب سوق می‌دهند بهتر طراحی شود و به دنبال آن باید گفتمان عمومی درباره بحران آب شکل بگیرد.

بحران آب و ضرورت تدوین گفتمان عمومی

مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و ... به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.


گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح سه شنبه هفتم آذر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.


**مبارزه با بحران کم آبی با آموزش و آگاه‌ سازی جامعه

بحران کم آبی خطری محسوب می شود که در سال های گذشته کشورهای مختلفی با آن روبه رو شده اند و ایران نیز از این امر مستثنی نبوده است هر چند این مساله می تواند در بخش های مختلف اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و ... تاثیرگذار باشد. از این رو مهمترین راه پیشگیری از این بحران آموزش و آگاه سازی جامعه است که می تواند به نسبت زیادی از مصرف بی رویه آن جلوگیری کند.


روزنامه «شرق» در گزارشی با عنوان «دیپلماسی آب را جدی بگیریم» نوشت: آب همیشه منشأ چالش‌های بزرگ در منطقه خاور‌میانه و شمال آفریقا با داشتن مشخصاتی مانند رشد سریع جمعیت‌، بی‌ثباتی منطقه‌ای و تغییرات اقلیمی چشمگیر بوده است و این چالش درحال‌حاضر از همیشه بزرگ‌تر و ویرانگر‌تر است. خاورمیانه و شمال آفریقا نقاط پررنگ در نقشه زمین در استفاده بی‌رویه از آب‌های زیر‌زمینی هستند و در بعضی از آنها این مصرف از نصف ذخایر زیر‌زمینی آب فراتر رفته است. اه‌حل‌های سیاستی ادغام‌یافته اول از همه باید اذعان داشت که برای حل و مدیریت طیف وسیعی از مشکلات مربوط به فقر آب که خود دلایل فرا‌بخشی داشته و با مشکلات بخش‌های دیگر مانند سلامت و بهداشت، غذا و محیط، مجموعه همبسته‌ای ایجاد کرده و دارای امنیت تأمین همبسته (Supply securities Nexus) هستند، راه‌حل بسیطی وجود ندارد و باید به سمت استفاده از راه‌حل‌های سیاستی ادغام‌یافته (Hybrid solutions) و البته منطبق و سازگار با زیست‌بوم حرکت کرد. برای طراحی راه‌حل‌های ادغام یافته که برای مدیریت شبکه‌ای مشکلات مربوط به آب اتخاذ می‌شوند، به یک نگاه از ارتفاع بالاتر (Helicopter view) نیاز خواهد بود.


در ادامه این گزارش آمده است: باید باور داشت که مدیریت بحران فقر آب کار آسانی نیست و باید با ایجاد بالاترین حد از تعهد سیاسی در حاکمیت برای مدیریت حیاتی بحران آب، بهترین استعدادهای سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا در همه حوزه‌های نظری و عملی کشور و همه مردم را به مشارکت فرا خواند. باید اذعان کرد که متأسفانه مطابق اطلاعات و گزارش سازمان‌های جهانی وضعیت بحران آب در خاورمیانه و شمال آفریقا تا سال ٢٠٥٠ وخیم‌تر خواهد شد و کشورهایی که هرچه زودتر سیاست‌های مدیریت بحران آب را تنظیم و به اجرا نگذارند، دچار آسیب‌های جبران‌ناپذیری خواهند شد و متأسفانه در‌این‌میان ایران و عراق و مصر بحرانی‌ترین شرایط را تجربه خواهند کرد.


روزنامه «اطلاعات» در یادداشتی با عنوان «ما و آب کشاورزی» می نویسد: بخش‌های مصرف‌کننده منابع آب در کشور عمدتاً کشاورزی(آبیاری)، صنعت و معدن، شرب، بهداشت و همچنین نیاز اکوسیستم‌های آبی و خاکی کشور است.از لحاظ منابع آب، بیشتر از 90 درصد منابع آب قابل دسترس در کشور منشاء داخلی داشته و کمتر از 10 درصد آن جریان‌های ورودی از مناطق فرا مرزی است. با توجه به شرایط اقلیمی، متوسط دراز مدت سالانه حجم آب قابل دسترس در کشور، علیرغم تغییر الگوی بارش ناشی از پدیده گرمایش زمین و متاثر بودن از دوره‌های خشکسالی و ترسالی یا نوسان حجم آن از سالی به سال دیگر، میزان آن تقریبا ثابت است. روند روزافزون افزایش حجم مصارف آب در کشور علاوه بر افزایش مصرف ناشی از ارتقاء کیفیت زندگی مردم، عمدتاً ناشی از عوامل مختلفی نظیر رشد جمعیت و اسکان بی‌برنامه کانون‌های شهری، الگوی کشت نامناسب و افزایش بی‌رویه سطح زیر کشت آبی، گسترش و جانمائی نامناسب صنایع متنوع آب بر است. مقایسه این مصارف با منابع آب قابل دسترس متوازن نبوده و حاکی از ورشکستگی در مسأله آب است که فشار آن تاکنون بیشتر متوجه اکوسیستم‌های آبی بوده که عوارض آن از هم اکنون عیان و واضح شده است.


محمدرضا محمودیان بیدگلی در ادامه این یادداشت می نویسد: به منظور کاهش تلفات مصرف آب در بخش کشاورزی، سیاست کلی کشور در سه دهه گذشته بیشتر متکی به اجرای روش‌های نوین آبیاری ثقلی بوده و بخش قابل توجهی از اراضی هم تحت پوشش شبکه‌های آبیاری و زهکشی‌ قرار گرفته است، ولی آب صرفه‌جوئی شده ناشی از این فرآیند به جای ایجاد تعادل بین منابع و مصارف برای گسترش و افزایش سطح زیر کشت آبی یا تغییر نوع کشت به خصوص در افزایش سطوح تحت کشت محصولات پرمصرف مورد استفاده قرار می‌گیرد که این امر نه تنها به تعادل در بیلان آبی و ایجاد موازنه بین منابع و مصارف کمک کرده بلکه درجه ورشکستگی ناشی از نابرابری منابع و مصارف را تشدید می‌کند.


روزنامه «آرمان» با درج گزارشی با عنوان «هشدار؛ غول خشکسالی برمی گردد» نوشت: بررسی‌ها نشان می‌دهد پاییز امسال با کاهش شدید بارندگی در استان‌های مختلف مواجه بوده‌ایم که این خود می‌تواند وضعیت بحران آب در ایران را خطرناک‌تر کند. حجم ریزش‌های جوی در آبان سال جاری در تهران نسبت به سال آبی گذشته کاهش 92‌درصدی را نشان می‌دهد. این اتفاق در برخی دیگر از استان‌ها هم رخ داده و بدین ترتیب باید عنوان کرد بعد از اینکه یک سال شاهد افزایش نسبی بارش‌ها در کشور بودیم، بار دیگر غول خشکسالی برگشته است. در چنین شرایطی اصلاح الگوی مصرف آب از اهمیت زیادی برخوردار است. آبان امسال باران آن‌طور که باید از آسمان تهران نبارید و بر اساس گزارش‌ها شهروندان تنها شش روز هوای سالم تنفس کردند. فصل‌سرد سال که فرا می‌رسد چشم تمام شهروندان تهرانی به آسمان است که باد و بارانی بیاید و غبار و آلودگی را از تن این شهر بزداید، اما امسال پاییز شاهد کاهش چشمگیر میزان باران و برف در این استان بودیم. این روزها نیز به رغم افزایش میزان سرمای‌هوا خبری از باران و برف نیست و شهروندان تهرانی تنها از سوز کشنده و طاقت‌فرسای هوا بهره‌مند شده‌اند! به سر هوای تهران چه آمده؟! کسی نمی‌داند.


در ادامه این گزارش آمده است: اینجا تنها پیام‌رسان پاییز سوز و سرما شده است. دریغ از قطره‌ای رحمت‌الهی که بر سر مردم ببارد. نبود بارش باران و برف در این استان در حالی است که در استان‌های شمالی و غربی کشور مانند مازندران، گیلان، تبریز و اردبیل شاهد بارش مداوم و هفتگی برف و باران هستیم. برف سنگین چهره شهر تبریز را در پاییز زمستانی کرد و در برخی از نقاط کشور پاییز قدرت خود را تمام و کمال به رخ می‌کشد. در صورت عدم بارش باران در تهران کاهش سرانه آبی یک بحث است و جولان آلودگی هوای شهر بحثی دیگر! در فصل‌های بهار و تابستان که میزان بارش برف و باران به حد رضایتمندانه‌ای نیست؛ تمام نگاه‌ها به سرانه آبی است که در پاییز و زمستان پشت سدهای عریض و طویل تهران جمع شده‌اند، بنابراین نبود بارش برف و باران در پاییز و زمستان به‌خودی‌خود پایتخت را در تامین منابع‌آبی در اوایل سال آینده نیز دچار مشکل می‌کند. باتوجه به افزایش میزان سرمای هوا احتمالا باید در انتظار روزهای بیشتر پدیده وارونگی دما در پایتخت نیز باشیم. آمارهای سازمان سنجش آلودگی هوای تهران نیز گواهی دیگر بر وجود روزهایی سخت برای پایتخت است؛ روزهایی که بارانی نیست که چهره کثیف آلودگی هوا را بشوید و برفی نیست که با سپیدی‌اش تن سیاه شهر را سپید کند.


**توجه به حقوق زنان با تدوین قوانین حمایتی

زنان به عنوان بخش مهمی از جامعه از یک طرف با نقشی که در خانواده دارند تربیت کننده نسل آینده هستند و از طرفی دیگر با پست هایی که در اختیار می گیرند می توانند به توسعه کشور کمک کنند. از این رو توجه به حقوق و جلوگیری از آسیب رسانی به آنها وظیفه ای است که نیاز به قوانین حمایتی با ضمانت اجرای بالایی دارد تا بتوانند به خدمت رسانی مشغول شوند.


روزنامه «قانون» در یادداشتی با عنوان «سیاسی بازی با حقوق زنان» به قلم محمد شمس روزنامه نگار نوشت: امروزه جامعه وارد مرحله‌ای شده که مردان نیز همپای زنان وارد عمل شده و رفته‌رفته خیزش‌های اجتماعی وسعت بیشتری پیدا می‌کند. باوجود این نشانه‌های امیدبخش ولی، رفع محدودیت‌ها زمانی سخت‌ می‌شود که میان حرف تا عمل سیاست‌مداران فاصله‌ای از زمین تا آسمان وجود داشته باشد. یعنی افرادی که با شعار رفع محدودیت، آرای مردم را از مجرای انتخابات کسب می‌کنند، پس از مدتی نه‌تنها اقدامی در جهت زدودن محدودیت‌ها انجام نمی‌دهند بلکه برخلاف شعارها و وعده‌های خود عمل می‌کنند. هر نوع نگاه و قانونی که نوشته‌شده یا در حال نوشته شدن است یا حتی در آینده نوشته خواهد ‌شد باید اول، در «عُرف» جامعه، عقلانی محسوب شود. دوم، نسبت به راه‌حل‌های مشابه برتری داشته باشد. سوم، عادلانه باشد. حال آنکه نیاز نیست یک حقوقدان یا فعال حقوق زنان باشیم تا متوجه شویم، نگاه کسانی که محدودیت و تبعیض در حق زنان را به نفع آنان می‌دانند، همچنین برخی قوانین محدود کننده موجود، هیچ‌کدام نشانی از سه ویژگی‌ ذکر شده را ندارد. به‌راستی وقتی با این وضوح، جایگاه زنان را در جامعه نادیده می‌گیریم چه انتظاری از جامعه و زنان‌مان داریم که در قرن 21 و در جهانی که تلاش می‌کند هر روز فاصله نابرابری‌های جنسیتی را کاهش دهد، در برابر این بی‌عدالتی و تبعیض تمکین کرده و از هرگونه تلاش جهت بهبود و تغییر آن دست بردارند.


در ادامه این یادداشت آمده است: نکته بسیار عمیق در اینجا آن است که، زمانی که جامعه و به‌خصوص زنان، راه خود را در نیل به اهداف‌شان بسته و خود را در تلاش برای از میان برداشتن موانع آن از راه‌های قانونی ناتوان ببینند، چاره‌ای جز دور زدن قانون برای آن‌ها باقی نمی‌ماند. این آسیب، غم‌انگیز‌تر از اصل ماجراست.


روزنامه «جوان» در گزارشی با درج عنوان «خشونت جنسی به ادبیات رسید» می نویسد: اینکه تعداد زیادی از زنان فعالی که سال‌ها در پیشگاه عرصه هنر به فعالیت مشغول بوده‌اند و چهره‌هایی شناخته‌شده و درجه اول به حساب می‌آیند عنوان می‌کنند که از ترسشان حاضر به مطرح کردن تعدی و سوءاستفاده مردان نشده‌اند خود موضوع قابل تأملی محسوب می‌شود. با گسترش روز به روز جنبش افشاسازی موارد آزار و تجاوز جنسی در هالیوود و دیگر نهادهای جهان، افراد پرنفوذ حوزه ادبیات هم از این اتهام‌ها مبرا نمانده و همین مسئله باعث واکنش آکادمی نوبل شده است. «دویچه‌وله» در این باره نوشت: این آکادمی طی بیانیه‌ای اعلام کرده تمام ارتباطاتش را با مردی که توسط 18 زن به تجاوز و تعرض جنسی متهم شده، قطع کرده است. این فرد که از او نامی برده نشده، عضو آکادمی نبوده اما از افراد پرنفوذ در این نهاد محسوب می‌شده است. آکادمی نوبل ادبیات جلسه‌ای بحرانی برای این تصمیم تشکیل داد و روز گذشته اعلام کرد: تمام اعضای آکادمی، دختران‌ و همسران‌شان و کارمندان آکادمی تجربه صمیمیت ناخواسته و رفتارهای نامناسب را با این مرد داشته‌اند.


در ادامه این گزارش آمده است: اخیراً رئیس‌جمهور فرانسه همزمان با روز بین‌المللی مبارزه با خشونت علیه بانوان به این واقعیت اعتراف کرده که سال گذشته 123 زن به دلیل اعمال خشونت علیه آنان در این کشور جان خود را از دست داده‌اند. «اِی‌بی‌سی نیوز» در این باره گزارش داد «امانوئل ماکرون» گفته است: «زمان آن است تا با اظهار شرمساری برای تغییر در این راستا تلاش کنیم.» این در حالی است که «امانوئل ماکرون» در کارزار انتخاباتی خود وعده داده بود در صورتی که به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شود، درباره خشونت‌های اعمالی علیه زنان در فرانسه تصمیمات خوبی اتخاذ خواهد کرد».


روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «تأمین امنیت زنان» در راه مجلس» آورده است: بررسی لایحه «تأمین امنیت زنان» مراحل پایانی خود را در قوه قضائیه طی می‌کند و قرار است تا کمتر از چند هفته دیگر به مجلس برسد. لایحه‌ای که فراز و نشیب‌های زیادی را در چند سال اخیر پشت سر گذاشته و قوانین ویژه‌ای برای حمایت از زنان خشونت دیده و مرتکبان آن تدوین کرده است. بر اساس لایحه تأمین امنیت زنان، خشونت تنها شامل نوع جسمی و جنسی نمی‌شود و حتی خشونت‌های روانی و عاطفی نیز تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرند. براساس آنچه «طیبه سیاووشی» عضو فراکسیون زنان مجلس دهم به روزنامه ایران می‌گوید: «امروزه تعداد زیادی از زنان در معرض خشونت‌های روانی و عاطفی قرار دارند و تعدادی از آنها حتی در اثر فشار‌های روانی دست به خودکشی می‌زنند. به همین دلیل خشونت نباید به مسائل جسمی و جنسی محدود شود. خوشبختانه در لایحه امنیت زنان به خشونت‌های روانی و رفتاری نیز توجه شده و برای هرکدام از آنها ضمانت اجرایی تعلق گرفته است.»


در ادامه این گزارش می خوانیم: «فاطمه ذوالقدر» دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس با گلایه از دیر رسیدن لایحه به مجلس می‌گوید: تا قبل از این لایحه هیچ قانونی برای حمایت جدی از زنان خشونت دیده وجود نداشت. پس ازماجرای اسیدپاشی در اصفهان تصمیم گرفتیم تا لایحه‌ای را برای تأمین امنیت زنان تصویب کنیم. دولت و خانم مولاوردی هم از این موضوع حمایت کردند و هم اکنون نیز خانم ابتکار با جدیت رسیدگی به لایحه را دنبال می‌کند. «محمد کاظمی»، نایب ‌رئیس‌ کمیسیون قضایی نیز در این باره می‌گوید: از گذشته تا به حال نگاه غلطی نسبت به زنان وجود داشته که این موضوع به مرور زمان کم رنگ‌تر شده است. خوشبختانه امروزه بانوان توانسته‌اند در عرصه‌های مختلف موفقیت‌های چشمگیری را کسب کنند اما ما هنوز در موضوع خانواده و نگاهی که به زن در خانواده می‌شود دچار فقر فرهنگی هستیم.


**توانمندسازی شهروندان در جهت کاهش آسیب های اجتماعی

جوامع مختلف از اعضای خود انتظار دارند که از ارزش ها وهنجارها تبعیت کنند اما همواره عده ای پیدا می شوند که پاره ای از اینها را رعایت نمی کنند و در ادامه با مشکل هایی روبه رو می شوند که نه تنها زندگی خود بلکه حیات افراد دیگر و جامعه را به خطر می اندازند. از این رو نیاز است تا سازمان های دولتی و نهادهادی مردمی با توانمندسازی شهروندان به روند کاهش این آسیب ها در جامعه کمک کنند.


روزنامه «اعتماد» در یادداشتی با عنوان «چرا معتادان به پاتوق‌های خیابانی پناه می‌برند» نوشت: وقتی شرایط جامعه و سیاستگذاری‌ها برای معتادان به سمت و سوی نگاه امنیتی و حذف و نادیده گرفتن و دیده نشدن و برخورد پلیسی می‌رود، معتادان کارتن‌خواب مجبور می‌شوند دنبال یک فضای امن بگردند تا در امان باشند و محفوظ بمانند. پاتوق‌های مصرف مواد، به همین دلیل شکل گرفت. به این دلیل که نگاه‌های امنیتی، معتادان کارتن‌خواب را مجبور کرد دنبال مکانی برای پناه گرفتن و احساس امنیت باشند؛ مکانی امن برای ادامه زندگی؛ پناه گرفتن از سرما یا گرما و حتی باران. در چنین شرایطی، پاتوق‌ها مکان مناسبی است که کسی، سراغ کارتن‌خواب‌ها نمی‌آید و آنها هم قرار نیست برای رفتارهای‌شان جوابگو باشند و مهم‌تر اینکه، از نگاه تحقیرآمیز جامعه هم، در این پاتوق‌ها خبری نیست. رفتن به پاتوق‌ها، به ویژه پاتوق‌های فراموش شده و مهجور، برای خودشان این حسن را دارد که دور از دسترس می‌شوند اما در چنین شرایطی، فعالان غیر دولتی، آنها را از دست می‌دهند هرچند که تیم‌های خدمات سیار کاهش آسیب اعتیاد باید توانایی پیدا کردن این افراد را داشته باشند.


لیلا ارشد مددکار اجتماعی و مدیرعامل خانه خورشید در ادامه این یادداشت می نویسد: اشکال کار در این است که در این پاتوق‌های دور از دسترس، هیچ اتفاق و حادثه‌ای قابل پیگیری نیست و ارایه هر نوع خدمتی هم در این پاتوق‌ها دشوارتر است و در این پاتوق‌ها، مشکلات بیشتری کارتن‌خواب‌ها را تهدید می‌کند. اگر زن در این پاتوق‌ها باشد که معمولا هست، بی‌پناهی و تنهایی و آسیب‌های این زن و حتی انتقال ویروس ایدز هم افزایش پیدا می‌کند چون در پاتوق‌های محلی، ما به این افراد دسترسی داریم و کاندوم و سوزن و سرنگ و پمادهای سوختگی در اختیارشان می‌گذاریم.


روزنامه «شهروند» در گزارشی با درج عنوان «بدون شناسنامه، دور از والدین» نوشت: آذر می‌گوید باید یک اتاق بگیرم که وقتی می‌آیند وضع زندگی را ببینند، راضی شوند بچه‌ام را برگردانند. البته اول باید آزمایش دی‌ان‌ای بدهم که معلوم شود بچه من است و بگذارند بچه را ببینم. بچه حالا در یک مرکز نگهداری شبانه‌روزی کودکان است و مادر می‌گوید که ٥ ماه است بچه‌اش را ندیده؛ دختربچه‌ای یک‌ سال و نیمه. آذر به صورتش ماسک زده‌ است و وسط حرف زدن دایم سرفه‌اش می‌گیرد. آذر و شوهرش در اتاقی در یکی از کوچه‌های مولوی زندگی می‌کردند، با ٥٠٠ تومان پول پیش و ماهی ٣٠٠ تومان اجاره: «نتوانستیم اجاره را بدهیم، بعد هم مشکلاتی پیش آمد که صاحبخانه بیرونمان کرد.» از مشکلات نمی‌گوید. «الان من شب‌ها در خوابگاه می‌خوابم و شوهرم در خیابان.» سرپناه بانوان، رو‌به‌روی پارک شوش. روزها آذر در مترو دستفروشی می‌کند، روزی ٢٠-٣٠‌هزار تومان درآمد دارد.


در ادامه این گزارش می خوانیم: آذر می‌رود که کیسه‌های نان را در مترو بفروشد. در حیاط موسسه زنی دختربچه‌اش را بغل کرده و اسم پسرش را صدا می‌زند. پارسال در همین حیاط نشست و قصه‌اش را تعریف کرد. آن موقع دخترش را باردار بود. همسرش اعتیاد داشت، مسئولان موسسه می‌گویند هنوز ترک نکرده‌ است و زن در این‌جا پرده می‌دوزد تا بچه‌هایش را در اتاقی اجاره‌ای پیش خودش نگه‌ دارد. آذر هم باید صلاحیتش را ثابت کند، برای بچه‌اش شناسنامه بگیرد، اتاقی اجاره کند، وسایل حداقلی زندگی داشته باشد و دادگاه را راضی کند؛ از شوهرش خبری نیست.


روزنامه «کیهان» در یادداشتی با عنوان «نگاهی به آسیب ها و تبعات دوستی های قبل از ازدواج» می آورد: دوستی‌های قبل از ازدواج چالش امروز بسیاری از پدران و مادران است که آنان را به استیصال کشانده و در بسیاری از موارد احساس ناکامی، حسی است که در برابر تلاش‌های چندساله‌شان برای آنچه آن را آسیب و خطر آینده فرزندشان می‌پندارند به آنان دست می‌دهد و البته بسیارند والدینی که سرانجام در برابر جهان‌بینی جوان و نوجوانشان تسلیم شده و خود را نسبت به اعلام رضایت برای ازدواج فرزندشان با فرد مورد نظر خودش ناچار می‌بینند.اکنون سؤال اساسی آن است که این تقابل و این نزاع مزمن چندین ساله باید به کجا ختم شود و به واقع حق با کدام است؟ آیا استدلال جوان و نوجوانمان درست است که همواره جملات پرتکراری چون: «لازمه شناخت کافی پیش از ازدواج» و «لازمه ازدواج با کسی که عاشقانه دوستش داریم و عاشقانه دوستمان دارد» و «لازمه شناخت پسران برای دختران و دختران برای پسران پیش از ورود آن‌ها به ازدواج» و «همه دارند و من نداشته باشم عقب افتاده و مطرود قلمداد می‌شوم» دارد یا حق با ماست که همواره از خطرات روحی و جسمی دوستی با جنس مخالف برای فرزندمان سخن گفتیم و بیش از هرچیز آن را غیرمشروع و مخاطره‌آمیز برای آبرویمان برشمردیم.


زهرا کیایی روانشناس در ادامه این گزارش می نویسد: مواجهه والدین با این مسئله به چند دسته تقسیم می‌شود؛ صرف نظر از تعدادی والدین و به ویژه مادرانی که خود با تفکر جوانانشان موافقند و در این زمینه مربی و مشوق آنان محسوب می‌شوند و چالش آنان بیش از هرچیز با خواسته فرهنگ و اجتماعی است که در آن زندگی می‌کنند؛ اغلب والدین(خانه و مدرسه) و به ویژه مادران در روبرویی با این چالش خطایی رایج و اشتباهی فاحش دارند و آن تفکری اضطراب‌انگیز پیرامون جایگاه اجتماعی خانواده و آبروی آنهاست که همراه می‌شود با استدلال‌های ضعیف برای نوجوان و جوانی که در معرض رسانه‌های مکتوب و صوتی و تصویری با بمباران اطلاعات و استدلال‌های به ظاهر نیرومند تربیت یافته است. این نگرانی سبب فرایندی بنام «فرار روانی» می‌شود و آن پدیده‌ای است که انسان برای مواجه نشدن با مسائل بغرنج و پیچیده برمی‌گزیند.


از سراسر وب
loading...
نظرات

ارسال نظر

نظرات بینندگان
انتشار یافته: 0